اگر در حال فعالیت در بازاری هستید که از سایر مشاغل و رقبا بیش از حد اشباع شده، برجستهشدن برندتان و جلبتوجه مشتریان احتمالا غیرممکن یا حداقل بسیار سخت است. اما این کار با اجرای کمپینهای بازاریابی تخصصی مانند نیچ مارکتینگ شدنی است. از این روش به راحتی میتوانید برای متمایزکردن محصولات یا خدمات خود در یک بازار پررقابت استفاده کنید. در این مقاله از سایت وب ۲۴، نیچ مارکتینگ، مزایا و معایب آن و هفت گام برای داشتن یک niche خوب را بررسی میکنیم. تا پایان با ما همراه باشید.
نیچ مارکت و نیچ مارکتینگ چیست؟
در ابتدا بهتر است به این بپردازیم که نیچ مارکت چیست؟ نیچ مارکت بخشی خاص و کوچک از بازار یک محصول است که رقبای کمتری نسبت به کل بازار دارد و متشکل از گروهی مصرفکنندگان با ویژگیهای مشابه است. این گروه از مصرفکنندگان نیازها و ترجیحات منحصربهفردی دارند که باعث میشود از سایر مصرفکنندگان در بازار عمومی متمایز میشوند. این گروه معمولاً مایلاند به شرکتهایی که در رفع نیازهایشان تخصص دارند، قیمتی بالاتر بپردازند. به عنوان مثال، بازار رایانه بسیار بزرگ است، اما بازارهای ویژهای برای رایانههای دانشجویی و رایانههای مخصوص بازی وجود دارند که بسته به نیاز مشتری، انواع مختلفی از سیستمها را شامل میشوند.
نیچ مارکت برای شرکتهای کوچک با منابع محدود جذاب است. تمرکز بر بازار گوشهای یک تصمیم استراتژیک تجاری برای ارائه خدمات رضایتبخش به مشتریان است. کسبوکارها همچنین میتوانند با کمک این روش از رقابت شدید در بازارهای اصلی اجتناب کنند.
پیداکردن نیچ مناسب مستلزم تحقیقات زیادی است، مخصوصاً اگر کسی قبلاً وارد بازار نشده باشد. اما گاهی اوقات میتوان به راحتی یک نیچ پیدا کرد. به عنوان مثال، یک محصول گسترده مانند کت را در نظر بگیرید. بازار هدف برای کتها به معنای واقعی کلمه همه انسانهای روی زمین هستند، اما همانطور که شروع به نامبردن انواع کت میکنید، گوشههای بازار ظاهر میشوند. مثلا کتهای ترنچ یکی از انواع کت هستند که تنها گروهی از خانمها از آن در استایل خود استفاده میکنند. بنابراین بازار مناسب برای این محصول، زنانی هستند که کتهای ترنچ را دوست دارند و حاضرند برای آن هزینه کنند. این بازار گوشهای بسیار کوچکتر از بازار اصلی کتها است.
از این مثال میتوان فهمید که یک نیچ مارکت بسیار کوچک است، بنابراین کسب سود از آن میتواند سخت باشد. یکی از راههای غلبه بر این سختی، صرف زمان کافی برای شناخت مخاطبان و سرمایهگذاری برای دستیابی به آنها در پلتفرمهای مختلف است. فروش در یک بازار خاص چالش برانگیز است اما غیرممکن نیست.
اما Nich marketing چیست؟ نیچ مارکتینگ، ایجاد یک محدودهی مشخص در اطراف محصول است که مختص گروهی خاص از مشتریان در نظر گرفته میشود. درواقع در یک کمپین نیچ مارکتینگ گروهی خاص از افراد که محصول برای آنها طراحی شده، هدف کمپین قرار میگیرند.
به عنوان مثال، ممکن است در سایتی که تورهای گردشگری به فروش میرسد، یک تور گردشگری برای ماه عسل به آمریکای لاتین پیشنهاد شود، اما همچنان تورهایی به مکانهای دیگر را با همان رنج قیمت پیشنهاد دهید. این بدان معناست که بازاریابی شما حول محور زوجهایی است که در جستجوی مقاصد ماه عسل باتوجه به بودجه مشخصی هستند. با توجه به اینکه وبسایت یک آژانس مسافرتی میتواند تورهای مسافرتی را برای افراد مجرد، زوجها و خانوادهها ارائه دهد، چنین کمپین بازاریابی در مقایسه با موارد دیگر بسیار محدود خواهد بود.
قبل از انتخاب یک کمپین بازاریابی، مهم است که احتمال موفقیت آن را بسنجید. این بدین معنا است که اندازهی احتمالی گروه هدف را بررسی کنید و تصمیم بگیرید که آیا، این تعداد از مخاطبان برای کمپین شما کافی است؟ اجرای کمپین نیچ مارکتینگ میتواند دشوار باشد، اما اگر مخاطبان خود را بشناسید و محتوای خود را برای آنها شخصیسازی کنید، برقراری تعامل موفق با مخاطبان دشوار نخواهد بود.
فرض کنید که شما ایده ای برای یک کسبوکار دارید، ولی هنوز برای راهاندازی آن آماده نیستید. قبل از اینکه هر کاری در زمینه ایجاد کسبوکار خود انجام دهید، باید بدانید که مشتری کسبوکار شما کیست.
اصولا دو بازار برای فروش محصولات وجود دارد: مصرف کنندگان نهایی و شرکتها.
تشخیص این موضوع بسیار ساده است. اگر شما در یک فروشگاه خرده فروشی، لباس زنانه میفروشید، بازار هدف شما مصرف کننده نهایی است. و اگر شما لوازم اداری میفروشید مصرف کننده کالای شما شرکتها هستند. فروش کالا به شرکتها را تجارت B2B نیز مینامند. در بعضی موارد مثل چاپخانهها شما ممکن است با هر دوی این مشتریها تجارت داشته باشید.
هیچ تجارتی، مخصوصاً یک تجارت کوچک، نمیتواند همه کالاهای مورد نیاز همه مشتریان را تهیه کند. هرچه بازار هدف شما کوچکتر باشد بهتر است. پروسه تعیین بازار هدف و کوچک کردن بازار هدف را با عنوان ایجاد یک Niche میشناسیم. ایجاد یک Niche کلید موفقیت تجارتهای مختلف حتی تجارتهای بزرگ است. مثال: والمارت Wallmart و تیفانی Tiffany هر دو خرده فروش هستند ولی آنها Nicheهای متفاوتی دارند. والمارت به خریدارانی که به دنبال کالای ارزان قیمت هستند جنس میفروشد و مشتریان تیفانی خریداران جواهرات گران قیمت هستند.
برخی از سایتها از یافتن یک Niche طوری صحبت میکنند که انگار Niche یک گنج مدفون است که میتوان با بیل زدن زمین آن را یافت، یا اینکه Niche یک پدیده جادویی است که در انتهای رنگین کمان پنهان شده است. ولی این تعاریف اصلاً تعریف درستی از Niche نیستند. Lynda Falkenstein در سایت Nichcraft مینویسد: باید از تخصص خود برای تمرکز بر روی کسبوکارتان استفاده کنید. و گوشه گوشه بازار هدف خود را بشناسید تا بتوانید مشتریان را به سمت تجارت خود جذب کنید. Nicheهای با کیفیت هرگز بصورت خود به خود در جلو شما ظاهر نخواهند شد، شما باید آنها را با دقت کامل ایجاد کنید.
بسیاری از کارآفرینان به جای ایجاد نیچ و محدود کردن بازار هدف خود به اشتباه ادعا میکنند که توان انجام کارهای زیادی را دارند و در همه آنها میتوانند به خوبی عمل کنند. این افراد به سرعت به این صحبت Falkenstein خواهند رسید: کسبوکار های کوچک در تجارت قدرتمند ترند، زیرا تجارتهای کوچک در همه جنبههای یک تجارت وارد نمیشوند بلکه آنها بر روی یک موضوع خاص تمرکز بسیار بالایی دارند.
بیشتر بخوانید: افیلیت مارکتینگ چیست؟
مزایا و معایب نیچ مارکتینگ (Nich marketing)
استفاده از نیچ مارکتینگ مزایای زیادی به خصوص برای کسبوکارهای کوچک و نوپا به دنبال دارد. به همین دلیل است که معمولا این کسبوکارها به دنبال موقعیتهایی برای متمایزکردن بازار خود از دیگران هستند. برخی از مزایای نیچ مارکتینگ شامل موارد زیر است:
- رقابت کمتر: اگر کسبوکار شما در یک بازار خاص قرار گیرد، رقابت کمتری وجود خواهد داشت. زیرا با تخصصیتر شدن کسبوکارها، احتمال ایجاد رقیب برای آنها کمتر میشود.
- تمرکز و تخصص بیشتر: بخشی از یک بازار خاص بودن به این معنی است که میتوانید روی پیشنهادات خاص برای گروهی از افراد تمرکز کنید. از طرف دیگر، هدف قراردادن مخاطبان بزرگتر به این معنی است که شما باید محصول خود را برای مخاطبان زیادی که از نظر جمعیتشناختی و روانشناسی تفاوتهای بزرگی دارند، درنظر بگیرید. این موضوع میتواند هزینههای شما را افزایش داده و کار بازاریابی را سخت تر کند.
- تخصص بیشتر: کسبوکارهایی که خدماتی را به بازارهای خاص عرضه میکنند، در ارائه با تجربهتر خواهند بود. در نتیجه مشتریان واقعاً درک میکنند که برند موردنظر برای آنها ارزش قائل است. البته توجه داشته باشید که تخصصی شدن زیاد، جذب مخاطبان خارج از حوزه کاری شما را سخت میکند.
- ورود ساده تر به بازار: الزامات ورود به بازار گوشهای معمولا سختگیرانه نیست. بنابراین، شرکتهای کوچک میتوانند وارد بازار شوند، زنده بمانند و توسعه پیدا کنند. همچنین آنها از فشار شرکتهای بزرگ و معتبر درامان میمانند.
- امکان نوآوری بیشتر: برای تولید محصولات خاص و منحصربهفرد لازم نیست حتما به سراغ بازار محصولات لاکچری بروید. گاهی دم دست ترین بازارها میتوانند هدف شما قرار گیرند. درواقع بسیاری اوقات برای ساخت یک محصول منحصربهفرد، فقط به مهارت و ایده نیاز دارید تا با نوآوری، گروهی از مصرفکنندگان را تحتتاثیر قرار دهید. مانند شرکت Lefty که با خلاقیت جامعهی دستچپها را هدف گرفت و این گروه پرجمعیت را جذب خود کرد.
- وفاداری بالا: از طریق بازاریابی تخصصی، شرکتها بهتر میتوانند مشتریان را راضی کرده و روابط قویتری با آنها برقرار کنند. این کار منجر به افزایش وفاداری مشتری میشود. اما به نوبه خود میتواند انتظارات غیرقابل انعطافی برای مشتریان ایجاد کند.
- حاشیه سود بالا: شرکتهایی که در بازارهای گوشهای تخصص دارند، مشتریان تقریبا ثابتی دارند. این مشتریان ثابت در اکثر مواقع نیازهای بدون تغییری دارند که شرکتهای محدودی میتوانند آنها را برطرف کنند. به همین دلیل مشتریان نسبت به افزایش قیمت حساسیت کمتری دارند. درواقع در بازارهای گوشهای، مشتریان محصول خاصی را که شما عرضه میکنید، نیاز دارند، به همین دلیل حاضرند هزینه بیشتری برای آن بپردازند.
اما با وجود همهی این مزایا، بازاریابی جاویژه معایبی نیز دارد، معایب نیچ مارکتینگ شامل موارد زیر است:
- اندازه بازار کوچک: در نیچ مارکت اندازه بازار کوچک است. بنابراین، بازار پتانسیل رشد محدودی دارد. از اینرو هنگامی که شرکت به اکثر مشتریان خدمات ارائه کرده، باید برای ایجاد تقاضای جدید بر نوآوری تمرکز کند.
- سود کل کم: در نیچ مارکتینگ شرکتها حاشیه سود بالایی کسب میکنند. با این حال، اندازه بازار کوچک به این معنی است که حجم فروش نیز کم است. در نتیجه سود کل پایین است. از این رو، شرکتها باید بازار سودآوری را برای بهرهبرداری انتخاب کنند. بازار باید به اندازه کافی خریدار داشته باشد تا ادامه کار شرکت را امکانپذیر کند.
- احتمال ورود رقبای جدید: در بازارهای گوشهای الزامات ورود به بازار نسبتاً کم است، بنابراین تهدید رقبای بالقوه زیاد است. تازه واردها میتوانند به راحتی وارد شده و مشتریان را بیشتر راضی کنند. برای جلوگیری از این روند، فعالین فعلی بازار بر ایجاد روابط قوی و وفادارسازی مشتریان فعلی تکیه میکنند. شرکتها باید به سازگاری خود با تغییر سلیقه مشتریان ادامه دهند تا همواره آنها را راضی نگه دارند. این کلید بقا در بازار است.
استراتژی نیچ مارکتینگ
استراتژی نیچ مارکتینگ به طور کلی به سه دسته تقسیم میشود که شامل استراتژی رهبری هزینه، استراتژی تمایز و استراتژی تمرکز میشود.
استراتژی رهبری هزینه
استراتژیهای رهبری هزینه بازارهایی با مشتریان زیاد را هدف میگیرد. تحت استراتژی رهبری هزینه، شرکتها برای دستیابی به سود بالا بر کاهش هزینههای عملیاتی تمرکز میکنند. آنها تلاش میکنند تا در هر مرحله از زنجیرهی ارزش با کارایی بالایی عمل کنند تا امکان کاهش هزینهها وجود داشته باشد. به عنوان مثال، شرکتها برای دستیابی به مقیاس سود بالاتر به تولید انبوه متکی هستند. همچنین برای به حداکثر رساندن سود، قیمتها را براساس میانگین صنعت تعیین میکنند. اما ممکن است برای فروش بیشتر، قیمت را حتی کمتر از حد متوسط تعیین کنند. درنتیجه برای جبران این قیمت پایینتر، آنها باید صرفهجویی بیشتری در هزینههای تولید انجام دهند.
استراتژی تمایز
تحت استراتژی تمایز، شرکت بر منحصربهفرد بودن خود تکیه کرده و بر اساس آن محصول خود را در بازار اصلی به فروش میرساند. محصولات ممتاز شرکتها معمولاً بر این استراتژی متکی هستند. آنها بازار را بر اساس متغیرهای جمعیتشناسی و روانشناختی به بخشهای مختلف تقسیم میکنند. سپس بخشهای قابل دوام را هدف میگیرند. در این حالت حاشیه سود نسبتاً زیاد است زیرا مصرفکنندگان مایلند قیمتهای بالاتری نسبت به محصولات موجود در بازار انبوه بپردازند. همچنین اندازه نسبتاً بزرگ بازار به شرکتها اجازه میدهد تا به مقیاس سود بالاتری برسند. نمونه بارز این استراتژی گوشیهای آیفون است.
استراتژی تمرکز
در استراتژی تمرکز، شرکت یک نیچ نسبتاً محدود از مشتریان بالقوه را هدف قرار میدهد. آنها ممکن است بخش کوچکی از بازار اولیه با نیازهای خاصتر باشند. توجه داشته باشید شرکتها ممکن است به صورت ترکیبی از استراتژیها استفاده کنند. برای مثال میتوانند از استراتژی رهبری هزینه متمرکز یا استراتژی تمایز متمرکز برای بهرهبرداری از بازارها بهره بگیرند. در مورد استراتژی تمایز متمرکز، آیفون 12 پرو 256 گیگابایت طلایی مثال خوبی است، جایی که اپل نسخه لوکس آیفون را برای هدف قراردادن مشتریهای خیلی خاص عرضه کرد.
کاربرد و اهداف نیچ مارکتینگ
بازاریابی گوشهای یک استراتژی بازاریابی هدفمند است که هدف آن بخشهای کوچک، خاص و تعریفشده بازار است. سازمانهایی که این استراتژی را اتخاذ میکنند، به عنوان سازمانهای متمرکز شناخته میشوند. آنها بخش خاصی از بازار را شناسایی کرده و یک برنامه بازاریابی را براساس عادات و ترجیحات آن بخش تنظیم میکنند.
از بازاریابی گوشهای میتوان برای دستیابی به مشتریانی استفاده کرد که بر اساس عوامل مختلف مانند ویژگیهای جمعیتشناسی، سرگرمیها، مشاغل یا علاقه به موضوعات اجتماعی و سیاسی دسته بندی میشوند. هر بازار گوشهای نیاز به درنظرگرفتن ویژگیهای خاصی برای محصولات دارد. این ویژگیها شامل مواردی مثل طراحی، قیمت و کیفیت تولید میشود.
به عنوان مثالی از کالاها و خدماتی که زیر چتر بازاریابی نیچ قرار دارند، میتوان به وسایل تناسب اندام برای قسمتهای خاص بدن، لباسهایی برای تیپهای خاص و برنامهریزی عروسی برای مشتریانی که بودجه کمی دارند، اشاره کرد.
نیچ مارکتینگ برای مشاغل کوچک با بودجه محدود، بیشتر رایج است. با این حال، سازمانهای بزرگتر هم که بازارهای گستردهتری دارند، ممکن است بخشهایی از محصولات خود را روی مشتریان خاص متمرکز کنند. به عنوان مثال، خودروسازان ممکن است خودروهای هیبریدی را برای هدف گرفتن خریداران آگاه به محیط زیست تولید کنند.
با کمک نیچ مارکتینگ سازمانها میتوانند نیازهای مشتری را که دیگران به درستی پاسخ ندادهاند، شناسایی و برطرف کنند. در این صورت جایگاههایی در بازار ایجاد میشود که قبلا وجود نداشته است. البته در عین جال با وجود مزایا و کاربردهای فراوان، بازارهای خاص میتوانند خیلی سریع شلوغ و رقابتی شوند.
مراحل نیچ مارکتینگ ؛ هفت گام برای ایجاد یک Niche با ارزش
ایجاد یک نیچ خوب شامل دنبالکردن یک فرآیند هفت مرحلهای است، این مراحل شامل موارد زیر میشود:
گروه هدف خود را به طور دقیق مشخص کنید
محدوده جغرافیایی و انواع مشتریانی را که میخواهید کسبوکارتان هدف قرار دهد، مشخص کنید. تا وقتی بازار هدف خود را مشخص نکنید، نمیتوانید با مشتریان احتمالی تماس برقرار کنید. لازم است توجه داشته باشید که نمیتوانید با همه تجارت کنید. درواقع اگر مشتریان هدف خود را مشخص نکنید، خودتان را خسته و مشتریان را سردرگم میکنید.
این روزها، گرایش کسبوکارها به سمت گوشههای کوچکتر است. برای مثال هدف قراردادن نوجوانان، هدف واضحی نیست. به جای آن هدف قراردادن نوجوانان پسر در تهران با درآمدی معین بهتر است. همچنین هدف قراردادن شرکتهایی که نرمافزار میفروشند، هدفی بسیار گسترده است. اما هدفگرفتن شرکتهای مستقر در اصفهان که نرمافزارهای اینترنتی با فروش ماهانه 15 میلیون تومان دارند، هدف بهتری است.
تمرکز کنید
محصول موردنظر خود برای بازار گوشهای را به طور دقیق مشخص کنید. در این مرحله به یاد داشته باشید که قرار نیست همه مردم را راضی کنید. شما باید محصولی داشته باشید که متناسب با بازار هدفتان باشد. به عنوان مثال، کسبوکار خردهفروشی پوشاک یک نیچ نیست، بلکه یک حوزه کاری گسترده است. اما فروش لباس بارداری برای زنان مجری جزو یک بازار نیچ قرار میگیرد.
برای شروع فرایند تمرکز، میتوانید از این تکنیکها استفاده کنید:
- فهرستی از کارهایی که به بهترین نحو انجام میدهید، تهیه کنید.
- دستاوردهای خود را فهرست کنید.
- مهمترین درسهایی که در زندگی آموختهاید را شناسایی کنید.
- به دنبال الگوهایی باشید که سبک یا رویکرد شما را برای حل مشکلات نشان میدهد.
نیچ شما باید به طور طبیعی از علایق و تجربه شما ناشی شود. به عنوان مثال، اگر 10 سال در یک شرکت مشاوره کار کردهاید و 10 سال دیگر را برای یک کسبوکار کوچک و خانوادگی سپری کردهاید، میتوانید یک کسبوکار مشاوره راهاندازی کنید که در شرکتهای کوچک و خانوادگی تخصص دارد.
جهانبینی مشتری را توصیف کنید
یک کسبوکار موفق از قانون پلاتینیوم استفاده میکند. این قانون میگوید: «با دیگران همانگونه رفتار کنید که با خودشان رفتار میکنند». وقتی از دیدگاه مشتریان بالقوه خود به دنیا نگاه کنید، میتوانید نیازها یا خواستههای آنها را به درستی تشخیص دهید. بهترین راه برای انجام این کار صحبت با مشتریان احتمالی و شناسایی نگرانیهای اصلی آنهاست.
ترکیب کنید
در این مرحله، جایگاه شما شروع به شکلگیری میکند، زیرا ایدههای شما و خواستههای مشتری با هم ترکیب میشوند. یک نیچ خوب پنج ویژگی دارد:
- با چشمانداز بلندمدت شما مطابقت دارد
- مشتریان آن را می خواهند
- با دقت برنامهریزی شدهاست
- منحصر به فرد است
- تکامل مییابد و موفقیت بلندمدت را تضمین میکند
ارزیابی کنید
اکنون زمان آن رسیده که محصول یا خدمات پیشنهادی خود را بر اساس معیارهای پنجگانه در مرحله 4 ارزیابی کنید. شاید متوجه شوید ایدهای که در ذهن داشتید به یک کسبوکار تازه تاسیس دیگر نزدیک است. این بدان معناست که یکی از معیارهای بالا را برآورده نمیکند، یعنی منحصربهفرد نیست. پس آن را حذف کنید و به سراغ ایده بعدی بروید.
امتحان کنید
هنگامی که بین جایگاه و محصول مطابقت ایجاد کردید، آن را آزمایش کنید. به مردم این فرصت را بدهید که محصول یا خدمات شما را بخرند. این کار را میتوان با ارائه نمونههایی در یک سمینار کوچک رایگان، انجام دهید. البته این آزمایش نباید برای شما هزینه زیادی داشته باشد. اگر پول زیادی را برای آزمایش اولیه بازار خرج کنید، احتمالاً آن را اشتباه انجام میدهید.
به دنبال آن برو!
پس از آزمایش ایده و اطمینان از صحیح بودن آن، زمان اجرا فرا رسیده است. برای بسیاری از کارآفرینان، این سختترین مرحله است. اما اگر تکالیف خود را انجام دادهاید، ورود به بازار یک ریسک حسابشده خواهد بود، نه فقط یک قمار، پس نیازی به نگرانی نیست.
مثالهایی از نیچ مارکتینگ
مثالهای زیادی دربارهی نیچ مارکتینگ موفق وجود دارد که در ادامه تعدادی از آنها را بررسی میکنیم:
لباس لوکس
طراحان لباسهای لوکس معمولاً گروهی از افراد با سلیقهها، قیمتها و اولویتهای خاص مانند هنرمندان یا سیاستمداران را هدف قرار میدهند. آنها همچنین اغلب یک محصول را برای یک نفر سفارشی میکنند. برای مثال مالک انحصاری برنارد برگر یک طراح لباس سفارشی، یک آرایشگر خبره، یک لباسفروش خصوصی و استاد در ایجاد ظاهر رسمی عالی برای مشتریان در لسآنجلس است. اگرچه مکانهای زیادی وجود دارد که مردان مرفه میتوانند کت و شلوار بخرند، اما برگر خدمات شخصی در خانه و ظاهری متمایز را از طریق انواع پارچههای سفارشی ارائه میدهد.
همچنین برایانت وونگ و تد کیم پس از شناسایی یک بازار منحصر به فرد، انجمنی را راهاندازی کردند. آنها پیراهنهای ورزشی را برای سازمانهای دانشگاهی یونان طراحی میکنند. وونگ میگوید: «پیراهنهای بسکتبال قبلاً ساخته شدهاند، اما متوجه شدیم که هیچکس آنها را بهطور خاص برای بازار دانشگاهی ایجاد نکرده است». آنها توانستند بازاریابی گوشه ای را هدف قرار داده و تجارت خود را به سرعت رشد دهند.
خوراکی و غذاهای گیاهی
صدها برند وجود دارند که خوراکیهای شیرین و تنقلاتی مانند کوکیها، براونیها، ذرت بوداده و کیکهای کوچک را به فروش میرسانند. در حالی که اکثر مردم میتوانند از بین دهها برند گزینههایی را پیدا کنند که نیاز و سلیقهی غذایی آنها را برآورده کند، گروهی از مردم وجود دارند که این امکان را ندارند. مثلا افرادی که گیاهخوارند یا دارای آلرژی به آجیل و محدودیتهای غذایی هستند.
صاحبان Divvies این بخش کم مصرف را در صنعت شیرینی تشخیص داده و برندی برای هدف گرفتن آن ایجاد کردند. فروش کوکیها و کیکهای کوچک یک ایده منحصربهفرد نیست، اما فروش آنها به عنوان گزینههای گیاهی، Divvies را در بازار از قبل اشباعشده متمایز و برجسته کرد.
جامعه دست چپها
شناسایی یک جامعه کم جمعیت در یک بازار بزرگ راهی هوشمندانه برای جلب مشتری است. مانند Lefty که فروشگاهی برای چپ دستها است. از آنجایی که ۹۰ درصد جمعیت انسانها از دست راست خود استفاده میکنند، محصولات کمی برای استفاده چپ دستها طراحی شده است. درنتیجه این افراد بهطور گسترده مجبورند با محصولاتی که برای «راستدستها» طراحی شده، سازگار شوند. صاحبان Lefty محصولاتی را که بهطور انحصاری برای چپ دستها طراحی شده بودند، عرضه کردند.
جمعبندی
در این مقاله با نیچ مارکتینگ آشنا شدیم. نیچ مارکتینگ یکی از استراتژیهای بازاریابی است که در آن گروهی خاص با ویژگیهای مشخصی مانند سطح درآمد معین هدف کمپین قرار میگیرند. این نوع بازاریابی برای شرکتهای کوچک با منابع محدود کاربردی و مفید است. هرچند گاهی برندهایی بزرگ مانند اپل بخشی از محصولاتشان را در یک نیچ مارکت محدود و برای گروهی کوچک از افراد عرضه میکنند. برای داشتن یک نیچ باارزش بهتر است هفت گامی که در این مقاله بررسی شد را انجام دهید.